شکل،-کلمه،-رنگ- فرید ادگور- بهروز عوض پور- نقاشی معاصر
مقدمه .
قسمت اول .
فصل اول : ون گوگ .
فصل دوم : پیکاسو .
فصل سوم : ماتیس .
فصل چهارم : کله .
فصل پنجم : روسو .
فصل ششم : براک .
فصل هفتم : فرنانلژه .
فصل هشتم : سالوادوردالی .
قسمت دوم .
فصل نهم : سزان .
فصل دهم : برانکوزی .
فصل یازدهم : شاگال .
فصل دوازدهم : جیاکومتی .
فصل سیزدهم : بیکن .
فصل چهاردهم : نیکولادواستایل .
. . . . یادم هست که از وجه متعالی و متفاوت نقاشی در قیاس با دیگر گونههای هنری با تو گفتم. گفتم میتوان با گشت و گذاری دو سه ساعته در یک موز ه ی معتبر به تعریفی در خور از هنر زمان یا مکانی خاص دست یافت، و این ویژگی بس مهم فقط و فقط به هنرهای تجسمی تعلق دارد. گفتم با دیدار از موز هی لوور پاریس یا حتی تورق یک کتاب هنری متعلق به نقاش یهای این موزه میتوان به تعریفی نسبی اما در عین حال مناسب از نقاشی قرن نوزدهم فرانسه دست یافت.
در حالی که برای به دست آوردن همین تعریف نسبی از ادبیات قرن نوزدهم فرانسه ما هها و سا لها لازم است که در کتابخانهی ملی پاریس سکنی گزیده و لابهلای صدها جلد کتاب عملاً بلولیم؛ برای چشمانی بینا، سزان در طول یکروز هم قابل «کشف » است. تو این را «خو ششانسی چش مها » خواندی، اما این از دید من « مهارت » آنها بود. با ارجاع به یک شاعر فرانسوی مهارت اصلی چشمها را نه « دیدن »، بلکه، « شنیدن » خواندم. تو متحیرانه گفتی: « چشم و شنیدن ؟ یه چشم چه طوری میتونه بشنوه ؟! »
من همواره برای پرسش اهمیت قائلم، . . . . .