مانیفست فقر-بحران اقتصادی امریکا

تاويس اسميلي - كورنل وست

1393

120000

فریبا عزبدفتری - محمد حريري اكبري

انگلیسی/ منتشره به فارسی


مانیفست فقر

معرفی کتاب به نقل از پشت جلد زبان اصلی

بيكاري بي‌‌سابقه، حرص و آز وحشيانه شركتي، خانه‌هاي خالي شركتي، خانه‌‌هاي خالي، امّا خانواده‌هاي بي‌‌خانه، فرصت‌‌هايي كه رفته رفته كم و كمتر مي شوند و ملتي كه می­رود فلج ‌شود. اين‌‌ها واقعيت‌‌هاي قرن بيست و يكمي آمريكا، سرزمين آزادي و وطن طبقة متوسط دیروز و فقير امروز است. تاويس اسميلي، مجري برنامه‌هاي راديو ـ تلويزيون و برندة جوايز و دكتر كورنل وست، يكي از روشنفكران مردم‌سالار پيشتاز ملت، به طور مشترك برنامة «اسميلي و وست» در راديوي همگاني، زير عنوان «اكنون درباره «ف» تأمل كنيم» (ف حرف اول واژة «فقر») را ميزباني مي‌‌كنند.

«ثروتمندان و ما» گام بعدي سفري است كه با «گشت فقر: ندايي بر وجدان» شروع شد. اسميلي و وست با اتوبوس به 18 شهر سفر ميكنند تا نداي عقد پيمان با آمريكائيان به فقر كشيده شده از تمامي نژادها، رنگ‌ها و لايه‌‌هاي جامعه را به همگان برسانند. اسميلي و وست مي‌گویند كه امروز وقت مقابله با شرايط سامانه زير بنایی فقر در آمريكا فرا رسيده است. زيرا آمريكا اكنون با بالاترين رقم فقر طي متجاوز از پنج دهه گذشته روبروست. با 150 ميليون آمريكايي همیشه فقير يا در آستانه فقر، فردا شاید خیلی دیر باشد.

ريشه‌‌كن‌سازي فقر باید در رديف بزرگ‌‌ترين تغيير شكل­های اجتماعي ملّت ـ مانند الغاي بردگي، ستم‌‌ بر زنان و نهضت‌‌هاي كارگري و حقوق مدني ـ قرار گیرد. كوششي است در راستاي خاتمه بخشيدن به فقر. كوششي كه حقوق مدني سدة بيست و يكم آمريكا  را  رقم  مي زند.

حال كه طبقة متوسط در آمريكا ناپديد مي شود و شبكة امن و ايمني در هم مي شکند ، اسميلي و وست ميراث مارتين لوتركينگ، جر را يادآور مي شوند و از ما مي‌خواهند بر هراس مان غلبه كنيم و دوازده ايده يا نظري راكه ميتوانند وضعیت فقر را تغيير دهندپذيرا شويم. اسميلي و وست از ما می­خواهند در باورهاي خود دربارة فقر در آمريكا تجدید نظر کنیم. واقعيت فقر را دریابیم و به ريشه‌‌كن کردن آن بیندیشیم.

فهرست

قدرداني:

درباره نويسندگان:

پيش‌‌گفتار متن فارسي..

پيش‌‌گفتار.

فصل يكم: چهرۀ فقر.

فصل دوم: فقر فرصت…

فصل سوم: فقر صداقت و صراحت…

فصل چهارم: فقر شجاعت…

فصل پنجم: فقر شفقت…

فصل ششم: فقر پندار.

فصل هفتم: مانیفست فقر.

ضمیمه.

یادداشت­ها

 

پیش گفتار فارسی

دست‌كم چند سالي است كه در شناختِ اعضاي جامعه، به ويژه جوانان ايراني از ايالات متحدة آمريكا، دگرگوني‌هاي مهم و درخور توجهي به چشم مي‌خورد. در عصر ديجيتالي، شبكه‌هاي اطلاع‌رساني چون يو تيوب ، فيس بوك ، توويتر و ساير
رسانه­های اجتماعی و برتر و قوي‌تر از همه رسانة پول، تصويرهايي از آمريكا ارائه داده و مي‌دهند كه تصوّر و برداشت به خصوصي از آمريكا بوجود آورده‌اند. بي‌سبب نيست كه علوم اجتماعي‌دانان، عصر ما را عصر «واقعيت مجازي»[4] خوانده‌اند.

بهار سال 1391 از سوي دانشگاه گيلان براي سخنراني درباره‌ي يكي از چهره‌هاي پديدة «چند ـ چهره‌اي»[5] جهاني شدن، دعوت شدم. جلسه به گرمي برگزار شد. در پايان نيز پرسش و پاسخ انجام گرفت. ولي وقت تعيين شده براي برنامه، كنجكاوي ذهن جوانان را كفاف نداد و مطابق معمول علاقه‌مندان خارج از جلسه نيز تماس گرفته، نكاتي را مطرح كردند. در اين ميان دو دانشجو تا آخرين لحظه تمامي مطالب رد و بدل شده را گوش كردند و پس از پراكنده شدنِ ديگران، از زاوية نگرش خود مطلب را پي گرفتند. نه اين كه سئوالي بپرسند، بلكه با اندكي برآشفتگي به گله پرداختند كه چرا ضمن گفته­ها به جهانخواريِ نهفته زير صورتك جهاني شدن، خويشكاريِ[6] امپرياليسم و نقش آمريكا در اين پديدة تاريخي و فراگير اشاره‌هايي شد. با بي‌توجهي كم و بيش آشكاري به استدلال ها و پاسخ هايم با ظاهري مودبانه گوش دادند، اما در واقع با قهر و رنجش از من جدا شدند. با خود مي‌‌انديشيدم هرگاه عمده‌ترين تفاوت ميان «بينش علمي» و «بينش ايدئولوژيك» توضيح داده مي‌شد كه اولي از اطلاعات مبتني بر واقعيت و دوّمي از «باورها، ارزش‌ها، ارزش‌‌ داوري‌‌ها و معتقدات» شكل مي‌‌گيرند، شايد روشنگرتر بود.

در فاصلة بازگشت از رشت و سفر تابستاني خود به آمريكا ملاقات‌هاي متعدد و متنوعي كه با اشخاصي از اقشار و لايه‌‌هاي گوناگون اجتماع داشتم، متوجه موضع‌‌گيري‌‌هاي كم وبيش مشابهي شدم. حتي مورد عجيبي پيش آمد. خانمي خيلي جدّي بر آن بود كه مردم آمريكا چندان كار نمي‌كنند و اغلب اوقات خود را با آسايش و خوشگذراني سپري مي‌‌كنند. نه دو دانشجوي ياد شده، و نه هيچ يك از افرادي كه درگير صحبت مي‌شدند ايالات متحده را نديده بودند. ولي در فضاي مجازي و تحت تأثير شرايط و اوضاع خاص زندگي خود، آمريكا را مدينة فاضله يا كعبة آمال تلقي مي‌كردند. البته مفهوم ضرب‌المثل آمريكايي‌ها كه مي‌گويد «چمن همسايه سبزتر است»، يا ضرب‌المثل خودمان كه مي‌گوئيم «مرغ همسايه غاز است» در اين برداشت‌ها و پنداشت‌ها، واجد رگ و ريشة اجتماعي ژرف‌تري است كه شرح آن در اين پيشگفتار مختصر نمي‌‌گنجد.

شايد واژة «غول‌‌آسا»[7] از عهدة معرفي اتازوني يا به اصطلاح آمريكا برآيد. چه با در نظر گرفتن عوامل فيزيكي تشكيل‌دهندة اين كشور پهناور [كه از اقيانوس (اطلس) تا اقيانوس (آرام) گسترده است و قريب شش برابر خاك كشور ما وسعت دارد]، تعجبي ندارد كه زادگاه و گهوارة «ژيگانتيسم»[8] باشد. در بستر غناي طبيعي كم‌‌نظير سرعت صنعتي شدن اتازوني، پيدايي سلاطين فولاد، كبريت ، خودرو و… را موجب شد كه شكوفايي توليد و اقتصاد و به تبع آن [براي نخستين بار در تاريخ بشر] دستاوردهاي چشمگير علمي، فني، مالي، اجتماعي، نظامي، سياسي و… فراهم آمد.  بررسي و شناخت عميق و دقيق اين همه جز در «مبحث ديوشناسي»[9]،  در مبحث ديگري نمي‌گنجد.  از اينرو هرگونه معرفي كه بخواهد به ايجاز اين كار را انجام دهد ناكام مي‌ماند و ناقص.  چنانچه برخي‌ها  گفته‌اند؛ سه D    مشخصة آمريكاست كه حرف D    مخفّف واژه‌‌هاي   دلار[10]،   دموكراسي[11] و تنوّع[12] مي‌باشد و اين سه واژه معرّف آمريكا. ولي ناگفته پيداست كه چنين ايجازي از عهدة معرفي گوشه‌هايي از واقعيت وجودي آمريكا برنمي‌‌آيد. لذا واقع‌‌بينانه‌تر است كه تعريف و تشريح موضوع بر عهدة متخصّصان «آمريكاشناسي» يا كساني واگذار گردد كه دربارة «غول» بحث و فحص مي‌‌كنند. البته يادآوري سرودة مولوي عارف بي‌مناسبت نمي‌نمايد:

بانگ غولان هست بانگ آشنا                                   آشنايي كــه كشد سوي فنـا.[13]

مانيفست فقر: ثروتمندان و ما، يكي از تازه‌‌هاي كتاب آمريكا بود كه اوايل تابستان 2012 ميلادي، يعني دو ماه پس از اجابت دعوت دانشگاه گيلان به دستم رسيد. با خواندن كتاب به ذهنم خطور كرد بهترين و گوياترين پاسخ به كساني كه ابزار ساختن و به جريان انداختن «صنعت فرهنگ»[14]، چون تلويزيون و ساير رسانه‌ها، آنان را از شناختن واقعيت‌ها بسيار به دور برده ‌است، همين كتاب است كه خواندنش براي خوانندگان فارسي زبان از چند جنبه ضروري و مفيد تواند بود. عليرغم مشغله و گرفتاري‌هاي فراوان، ترجمة كتاب را در اولويت كارهاي در دست اقدام قرار دادم، تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.

واقعيت اين است كه با در نظر گرفتن وزن، موقعيت و نقش كنوني آمريكا در جهان، فارغ از دوست يا دشمن شمردن آن، نمي‌‌توان از شناختن اين پديدة غول‌‌آسا بركنار ماند. حصول چنين شناختي هم بر دوستي و هم بر دشمني با اين كشور مقدّم است. چه در صورت نداشتن شناختي درست، نه دوستي با آمريكا مفيد فايده‌اي تواند بود و نه دشمني با آن با معني.

نخستين جنبة آموزندة كتاب حاضر شناختن و شناساندن چشم اسفنديار سامانة سياسي آمريكا، يعني «لابي[15] و لابيگري[16]» است كه نويسندگانش شارح تناقض‌‌ها و معضلات ناشي از قانوني بودن اين پديدة بدخيم و خويشكاريِ آن هستند. تازه اين يگانه ضعف ساختار سياسي و بافتار اجتماعي ايالات متحده نيست و هيچ كس نمي تواند ذيصلاح‌تر از آمريكائيان فرهيخته‌اي باشد كه زيستن در دلِ آن جامعه را با گوشت و پوست و استخوان تجربه كرده‌اند و مي‌‌كنند. از اين رو دقيق‌تر از هر ناظر يا تحليل‌گري مي‌توانند نكته‌ضعف‌ها را مورد نقد و بررسي قرار دهند كه «اسميلي» و «وست» در اين مورد سنگ‌ تمام گذاشته‌‌اند.

جنبة دوّم، مهارت نويسندگان در استفاده از آموزه‌هاي «دبستان انتقادي»[17] است. چه كم نيستند كساني كه درك و فهم درست و كاملي از نقد ندارند. اغلب نقد را مردود شناختن، حمله كردن و از قدر و قيمت انداختن يك پديده يا يك اثر تلقي مي‌‌كنند. يا اين كه فقط نكات ضعف را برشمرده و ايرادهاي كار را برملا مي‌‌كنند. در حالي كه «نقد علمي» به انتقادي گفته مي‌شود كه مفيد فايده باشد، يعني ضمن شناختن و شناساندن ضعف و قدرت هر پديده، راه‌‌هاي برطرف كردن جنبه‌هاي منفي را پيشنهاد كند. انتقادي از اين جنس «نقد سازنده» خوانده مي‌شود كه باارزش‌ترين فعاليت‌ ذهني صاحب‌نظران بشمار مي‌‌رود. مانيفست فقر، كاري است از اين دست، چرا كه علاوه بر تنقيد با صداقت و صراحت، دوازده ايده براي ايجاد تغيير را مطرح مي‌‌سازد. حتي راه و روش و نقطة آغازين عمل را نشان مي‌دهد.

جنبة سوّم كار «اسميلي» و «وست» آفرينش اثري است كه با خيال راحت  مي‌‌توان گفت در پيمودن مسير كمال، به مراحل والا و بالايي رسيده است. چون از لحاظ سازماندهي مطالب و نحوة بيان و پرورش موضوع، پختگي درخور تحسيني را بكار بسته است. همان طور كه دستورِ زبانِ ا غلبِ زبان‌هايِ شكوفايِ جهان روي تقدّم تأخر مبتدي و خبر در نگارش هر جمله تأكيد مي‌ورزند، در سازماندهي مطالب هر نوشتة بلند نيز رعايت اين نكته ضرورت دارد. چه نويسندگان چيره‌دست، گاه با آوردن مطالب تائيدي و تكميلي ميان مبتدي و خبر، بر زيبائي و جذابيّت نوشتار مي‌افزايند. به كار بستن ابتكاري چنين تلميحاتي، بر غناي اثر مي‌افزايد. اين از جمله مهارت‌هايي است كه دانشجويان رشته «نويسندگي خلاّق»[18] تا اخذ درجة Ph.D. مشغول فراگيري فنون آن هستند. نويسندگان و ويراستار اين كتاب نيز از اين نظر كاري كرده‌‌اند كارستان.

چهارمين جنبة اين اثر كه از لحاظ اهميّت شايد برتر از جنبه‌‌هاي مزبور باشد، به كار گرفتن روش استنادي خاص آن است. بدينسان كه هيچ ادعائي فاقد مأخذ و بدون مستند نيست. تازه اين استناد با مراجعة توأمان هم به «اشخاص حقيقي» و هم به «اشخاص حقوقي» انجام پذيرفته است. دليل عمدة واقع‌گرا بودن اين بررسي و تحليل نيز به گواه گرفته شدن طرز زندگي و گفته‌هاي افرادي است كه همين حالا در ايالات متحده بسر مي‌برند. در جهت كليت دادن به اين گفته‌ها هم آمار، اعداد و ارقام رسمي منتشره از سوي اشخاص حقوقي مانند وزارتخانه‌‌ها، موسسه‌‌هاي سرشماري، دانشگاه‌‌ها، موسسه‌هاي سنجش افكار عمومي و ساير نهادها آورده مي‌شوند. در سطح خُرد گواهي و شهادت افراد، وضعيت روانشناسانه و طرز تلقي قربانيان فقر از شرايط اجتماعي و اِعمالِ سياست‌‌هاي فقرزا را نشان مي‌دهد و تا حدّي هم مبيّن كيفيت‌هاست. در سطح كلان اعداد و آمارها نشانگر ابعاد جامعه‌شناسانة قضيه و دغدغة اصلي «اسميلي» و «وست» است. يعني آشكار مي‌سازد كه فقر در آمريكا محدود به گروه‌‌هاي معين يا به اصطلاح «جزاير كميابي در دلِ اقيانوسِ فراواني» نيست، بلكه پديده‌اي فراگير و انكارناپذير است.

 

محمد حريري اكبري

 استاد علوم اجتماعي

 تبريز ـ 25/1/1392

1- You Tube

2- Facebook

3- Twiter

4- Virtual reality

5- Multi- faceted

6 ـ خويشكاري: فونكسيون، كاركرد، عملكردfunction ..

1- gigantic

2- gigantism

3- gigantology

4- Dollar

 

1- Democracy

2- Diversity

3ـ مولانا جلال‌‌الدين محمّد بلخي روُمي، مثنوي معنوي، (تهران: كلالة خاور/ انتشارات پديده، 1375)، چاپ ششم، ص 91، سطر.

4- Culture industry

5- lobby

6- lobbying

1- Critical School

2- Creative writting